ضمن عرض تبریک سال نو، اگر بخواهم در این آغازین روزهای سال و بازگشایی کسب و کارها کوتاه و گویا چند نکتهای را خدمت مخاطبان گرامی عرض کنم این است که:
– گذر سالها و عبور از سختی و دشواریها اگر چه درد و رنج بسیار در خود دارد و چه خوب بود و خوب میشد که همواره راحتی بود و آسایش، اما از دل سختیها و گذر از رنجهاست که آدمی، انسانتر و انسانیت معنادارتر میشود. برای من صنعتگر، گذر از تحریم و فشارهای ظالمانه که البته هنوز متاسفانه در دالانها و پیچاپیچ آن گذر و گذران میکنیم، ضمن باور به تواناییهای فردی و بنگاهی و ملی، ضرورت ارتباط با جهان را بیش از پیش روشن ساخت و اینکه باید با اتکا به توانمندیهای خود، اما در تعامل و ارتباط با همگان و جامعه جهانی این توانمندیها را بسی افزونتر ساخت که در انزوا نمیتوان فعالانه و خلاقانه زیست.
-دیگر آنکه نه دولت در ایران، که دولت در هیچ کجای جهان به تنهایی نمیتواند از پس انبوه رو به فزونی مشکلات برآید و نوید آسایش و رفاه و پیشرفت به مردم دهد. در این یکی دو سال اخیر و بهخصوص سال گذشته که فشار تحریمهای ظالمانه، امکان صادرات نفت را از میهنمان تقریبا سلب کرد، این صادرات غیرنفتی بیش از ۳۰میلیارد دلاری کسب شده در خارج از دستگاه دولت و عمدتا توسط بخش خصوصی و نیز مالیاتهای پرداختی از سوی بنگاهها و شهروندان امکان گردش اقتصادی را فراهم آورد. در واقع بخش خصوصی و شهروند آگاه و مسوول در جهان امروز، ملاک و معیار توسعهیافتگی کشورها هستند؛ تا جایی که میتوان آنها را مترادف هم دانست و میزان پیشرفت کشورها را با میزان حضور و نقشآفرینی شهروندان و بخش خصوصی در فعالیتهای اقتصادی آن کشور سنجید.
-باور به علم اقتصاد به گمان این صنعتگر سالخورده نکتهای است که هر چه میگذرد بر اهمیت آن در افکار عمومی میهنمان افزوده میشود. در این دو، سه سال اخیر و تنگنای شدید اقتصادی جامعه ایران بیش از هر زمان دیگری به نظرم به این درک و توجه رسید که بدون دانش اقتصاد و از طریق راههای غیرعلمی امتحان پسداده، کار ملک و ملت بسامان نمیشود، بنابراین توقع و انتظار مردم از دولت و نهادهای حاکمیتی برخورد علمی و عقلانی با مشکلات و مصائب و چالشهای عظیم اقتصادی میهنمان است. اوجگیری و سپس سقوط بورس که با سهامداری سهامداران عدالت جمعیتی چند ده میلیونی را شامل میشوند از جمله مواردی بود که رعایت منطق و سازوکار اقتصادی را به ضرورت حیاتی نظام تدبیر کشور تبدیل کرد. البته بازارهای دیگر نظیر مسکن، خودرو، ارز، طلا و… نیز بازارهایی بودند که در سال گذشته با بیثباتیهای شدید خود، کام هممیهنانمان را تلخ و برخورد علمی و نه دستوری و تحکمی دولت را به خواستی اجتماعی مبدل کرده است.
نکات فوق که به گمان نگارنده در ذهن و دانش انسان ایرانی در حال تثبیت شدن است، نوید آیندهای بهتر و تغییرات مثبت و تحولآفرین را در واقعیت زندگی و کسب و کار و معیشت مردم میدهد. از منظر این فعال صنعتی و خدمتگزار اقتصاد ملی، کمتر کارآفرین و فعال اقتصادی اصیل و واقعی است که ماندگاری و پایداری بنگاه و کسب و کار خود را از راه میانبر و کژراهه ممکن بداند و طلب و تمنای انواع رانتها و امتیازات و… را کند. آنچه یک صنعتگر و فعال اقتصادی اصیل خواهان آن است، حل ریشهای مشکلات و مسائل و عوامل اصلی کاهش سود و افزایش فعالیت غیرمولد اقتصادی است که متاسفانه عمدتا ناشی از سیاستگذاریهای نامناسب و غلط دولتهاست و با تخصیص تسهیلات بانکی و ارز و انرژی ارزانقیمت از یکسو و سرکوب قیمتها از سوی دیگر و انواع عدم قطعیتها و نااطمینانیها در حوزه روابط داخلی و خارجی، پیچیدهتر و سفره فساد گستردهتر و عرصه برای فعالیت سالم اقتصادی و صنعتی برای صنعتگر و فعال واقعی اقتصاد، بیش از پیش تنگ و تنگتر شده و اقتصاد ملی نیز تحلیل رفته و رنگ رخسار آن رو به زردی نهاده است.
آنچه میتوان در این روزهای آغازین سال از دولتمردان عزیز و محترم و همکاران گرامی و فرهیخته خود در بخش خصوصی خواست چنین است:
-آنچنانکه در تمامی کشورهای پیشرفته و صنعتی و کشورهای موفق در مسیر توسعه نیز تجربه شده است، ایجاد فضای مناسب کسب و کار و وجود ثبات در اهداف، سیاستها و برنامهها و فرصتهای یکسان برای رقابت، شفافیت در عملکرد دولت و احترام به شخصیت کارآفرینان و سرمایهگذاران و ارزش قائل شدن برای تخصص و… راه نجات است. پس دولتمردان محترم لطف فرمایند اینگونه تدبیر امور کنند.
-از سوی فعالان اقتصادی نیز بیشک باید اصولی همچون: وجود چشمانداز و برنامه و ماموریت مشخص، ارتقای کیفیت و کاهش قیمت از طریق افزایش بهرهوری و تحقیق و توسعه، مشتریمداری، رعایت اصول حاکمیت شرکتی و مسوولیت اجتماعی و… مدنظر باشد و با تمنای امتیازات خاص و ویژه از دولتها و با روشهای کهنه و منسوخ بنگاهداری و عدم برخورداری از دانش و تکنولوژی روز، نمیتوان دوام و بقا داشت. پس همکاران عزیز و محترم نیز بیش از پیش در پی ارتقای توانمندیهای فنی و علمی و اخلاقی خود باشند.
در خاتمه خطاب به خود میگویم، خدای من شاهد است آنچه گفته و آنچه کردهام برای رضایت خداوند متعال و مردم و میهن عزیزمان بوده است و هرگز برای خود چیزی نخواستهام و هر چه داشتهام در این راه گذاشته و باز هم خواهم گذاشت که چو ایران نباشد تن من مباد!