در مراسم بیستوپنجمین دوره انتخاب و معرفی صادرکنندگان نمونه کشور از ۵۲ صادرکننده برتر سال ۱۴۰۰ تجلیل و تقدیر شد که در این میان علیرضا کلاهی صمدی، از مدیران شرکت «سیم و کابل ابهر» عنوان صادرکننده نمونه ملی را کسب کرد. به همین منظور، روابطعمومی انجمن صنایع لوازم خانگی ایران گفتوگوی اختصاصی با وی بهعنوان رئیس هیات مدیره شرکت کابل ابهر انجام داده است که در ادامه میخوانید.
شرکت کابل ابهر در چه حوزهای فعالیت میکند؟
حوزه فعالیت شرکت تولید انواع کابلهای تخصصی است. ما دارای ۲۶ هزار کد محصول از کابلهای فوق فشار قوی ۴۰۰ کیلو ولت هستیم. بهعنوان مثال، شرکت ما در شهر تهران بیش از ۴۰۰ تا ۵۰۰ کیلومتر کابل ۲۳۰ کیلو ولت وصل کرده است. تمامی خطوط هوایی که قبلا در بزرگراه صدر راهاندازی شده بودند، توسط شرکت ما جایگزین و به زیرزمین انتقال پیدا کردند.
تولید کابلهای تخصصی ضدآتش دیگر حوزه فعالیت شرکت محسوب میشود که در اماکن عمومی مثل متروها، تونلهای ترافیکی، فرودگاه و غیره به کار میروند. ما تامینکننده عمده نیازهای کابلی هم کابلهای قدرت و هم کابلهای ابزار دقیق در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی هستیم. همچنین، پروژههای کابلی را به صورت کلید در دست برای مشتریان انجام میدهیم و در همهی این حوزهها سابقه صادرات داریم.
شرکت کابل ابهر از هلدینگ نورین موفق به دریافت جایزه صادرکننده نمونه ملی شد. ما برای سومین بار و دومین بار متوالی بهعنوان صادرکننده نمونه ملی انتخاب شدیم.
جای بسی خوشحالی است که بهرغم نامناسب بودن فضای عمومی ایران برای صادرات بهویژه صادرات محصولات صنعتی، موفق شدهایم به نتایج خوبی برسیم و برای سومین بار این جایزه را دریافت کنیم.
امروز صادرکنندگان با چه چالشهایی مواجه هستند؟
مساله تحریم بسیار جدی است و دست ما را از بازارهای زیادی کوتاه کرده و در برخی دیگر از بازارها هزینههای مضاعفی به صادرکنندگان تحمیل شده است. در حال حاضر دریافت پول با اشکالات فراوانی همراه است و در اکثر مواقع پولمان را با صرف هزینه و زمان زیادی آزاد میکنیم. برای مثال، در یک پروژهای برای اکسچنج بین نرخ دولتی و نرخ بازار به میزان ۹ درصد متحمل ضرر شدیم که نتیجه چالشهای بیرونی و فضای تحریم است.
اقتصاد منابعمحور ازجمله چالشهای فضای داخلی کشور است. بهعبارتی، فقط زمینه برای رشد و توسعه شرکتهای منابعمحور، صنایع بالادستی، تولیدکنندگان فلزات و مواد شیمیایی و پتروشیمی خیلی هموار شده و عمده صادرات کشور شامل همین کالاها میشود. وقتی محصول صنعتی یا محصول نهایی صادر میشود، شرایط فرق میکند؛ چراکه به حضور پایدار، برندسازی و تامین مالی نیاز است. بهعلاوه، مزیت نسبی در ایران وجود ندارد و هزینه مبادلات بسیار بالاست و اینها رقابت را دشوار ساخته است.
متاسفانه نرخ تامین مالی یکی از اصلیترین چالشهای ما در بازارهای صادراتی تلقی میشود. تمام اینها دستاندازهای اصلی توسعه صادرات محسوب میشوند و خروجی چنین وضعیتی این بوده که تمام آمارهای صادراتی مربوط به صنایع منابعمحور و مواد اولیه یا خام است و صادرات صنعتی کشور عدد قابل توجهی را به خود اختصاص نمیدهد.
منشا این مشکلات کجاست و برای رفع آنها، وزارت صمت چه اموری را باید در دستور کار خود قرار دهد؟
مشکلات ساختاری اقتصاد ایران، منشا این معضلات است و امروز ما شاهد نرخ بالای تامین مالی، هزینه زیاد مبادلات، ضعف رقابتپذیری و غیره هستیم. مجمع جهانی اقتصاد هر ساله گزارشی منتشر میکند که در آن شاخصهای رقابتپذیری ایران و برخی کشورهای جهان مورد مقایسه و ارزیابی قرار میگیرد، متاسفانه ما رتبه مطلوبی نداریم و تقریبا از همه رقبای منطقهای در این حوزه عقب ماندهایم.
اصلاح سیستم بانکی یک ضرورت است و وزارت صمت باید ببینید که چه مزیت نسبی میتواند برای صنعت ایران ایجاد کند. فعلا تنها مزیت نسبی ما؛ منابع طبیعی یعنی مواد اولیه هستند، صنایع ساختمحور و محصولات نهایی انرژیبر نیستند که از یارانه انرژی بهرهبرداری کنند. به همین دلیل نظام تامین مواد اولیه که با یارانه چندین ده میلیارد دلاری از جیب همهی ما تولید میشود، باید به گونهای باشد که یک مزیت نسبی برای سایر اجزای زنجیره صنعتی کشور ایجاد کند و حداقل بخشی از یارانه کلانی که به بازیگران پله اول صنعت در حوزه فلزات و پتروشیمی داده میشود به بازیگران پلههای بعدی انتقال داده شود.
در ضمن، ما در حوزه صادرات به یک دیپلماسی فعال و قدرتمند نیاز داریم و لازم است خطوط تامین مالی صادراتی با قیمتهای جذاب برای مشتریان ایجاد شود. بهواقع سرمایه صندوق ضمانت صادرات ایران و بانک توسعه صادرات کفاف چنین اموری را نمیدهد. بهعنوان مثال، چندین سال است که ما پیشنهاد تاسیس یک بانک مشترک توسعهای با کشور عراق را مطرح کردهایم که به نظر میرسد خیلی جدی گرفته نشده است.
بخش خصوصی در این زمینه چگونه عمل کرده و برای تسهیل امر صادرات چه گامهای دیگری باید برداشته شود؟
به نظر من، نقش اتاق بازرگانی و تشکلها تا حدودی مغفول مانده است. لازم است برای تولید محتوا، کارهای تحقیقاتی، آموزش و توانمندی اعضا جهت انجام صادرات برنامه جدیتری در نظر گرفته شود تا آنها در این مسیر قرار بگیرند. باید مشکلات را احصاء و تحلیل کرد و ضمن ارائه راهکارهای عملیاتی از دولت درخواست کرد که این راهکارها را برای توسعه صادرات صنعتی کشور اجرا کند.
کشورهای موفق برای تشویق صادرکنندگان خود از چه الگویی پیروی میکنند؟ پیشنهاد شما در این زمینه چیست؟
تقریبا تمامی کشورها دارای مشوقهای صادراتی هستند. برای نمونه، امروز کشور ترکیه یکی از صادرکنندگان موفق دنیاست و جوایز صادراتی خوب و مشوقهای گستردهای برای صادرکنندگان خود در نظر گرفته است. متاسفانه، ما در کشورمان حتی جایزه صادراتی خشک و خالی هم نداریم و واقعیت امر این است که همین جایزه صادراتی هم رفع جبران بخشی از هزینههای گزافی است که ساختار ناکارآمدی اقتصاد کشور به تولیدکنندگان تحمیل میکند.
یکی از پیشنهادات ما این است که از صادرات مواد اولیه مالیات گرفته شود، چون الان مشمول معافیت کامل مالیاتی هستند. اگر فقط مالیات عملکرد و مالیات بر ارزش افزوده پرداخت شود، عدالت مالیاتی برقرار خواهد شد. متاسفانه یکسری از بزرگترین بنگاههای اقتصادی کشور مالیات حقه خودشان را پرداخت نمیکنند و این در حالیست که اگر اینها مالیات بپردازند، یک منبع نزدیک به ده میلیاد دلار برای دولت ایجاد میشود که حتی اگر بخشی از آن هم صرف سیاستهای تشویق توسعه صنعتی کشور و مشوق های صادراتی شود، یعنی جایزه صادراتی متناسب با ارزش افزوده آن کالا داده شود، میتوانیم یک جهش صادراتی را متصور باشیم.
بازار ما یک بازار منطقهای است و در ضمن صنعت ما بینالمللی نیست تا در همه نقاط دنیا حضور داشته باشیم. همچنین هزینههای حملونقل و رقبای محلی این کار را دشوار میکنند.
رقبای اصلی شما چه کشورهایی هستند و راه پیشی گرفتن از آنها کدام است؟
عربستان و ترکیه رقبای اصلی ما در منطقه خاورمیانه هستند و در درجه دوم کشورهای عمان و امارات قرار دارند. اینکه چگونه میتوانیم از اینها پیشی بگیریم، باید بگویم نمیتوانیم ساختار اقتصادی کشور را یک شبه اصلاح کنیم. دولت باید یک برنامه جدی برای صادرات داشته باشد تا هزینههایی که به تولید تحمیل میشود، جبران کند.
برنامه شما برای ارتقای جایگاه شرکت در بخش صادرات چیست؟
به این منظور، نگاه ما به بازارهای جدید است و به دنبال حضور محلی در یکی- دو بازار هستیم. به نظر من، تاسیس پایگاههای محلی یکی از الزامات صادرات پایدار است. این پایگاهها به حضور جدیتر و موثرتر در سایر بازارها کمک میکنند و اثرات تحریمها را خنثی میسازند.