به گزارش اهام ایران، مهمترین اخبار این روز رسانهها مربوط به انتخابات و بحث و گفتوگو راجع به مشارکت و صفبندیها و ائتلافها و… است و سایر مسائل و موضوعات الامسائل اقتصادی به حاشیه رفتهاند. موضوعی که سایه آن همچنان بر آسمان کشور سنگینی میکند.
حسین حقگو
مهمترین اخبار این روز رسانهها مربوط به انتخابات و بحث و گفتوگو راجع به مشارکت و صفبندیها و ائتلافها و… است و سایر مسائل و موضوعات الامسائل اقتصادی به حاشیه رفتهاند. موضوعی که سایه آن همچنان بر آسمان کشور سنگینی میکند. از سختی و صعوبت تامین مخارج روزمره و تامین مایحتاج شب عید و کسادی بازارها تا اعلام اقدامات و دستاوردهای دولت و مجلس در بهبودی این وضعیت و کسب و کار مردم از طریق تصویب لوایح و طرحها و اجرای پروژهها و… همچنین وعده و وعیدهای خرد و کلان نامزدهای انتخابات مجلس و بعضا خبرگان برای انجام کارهای نشدنی تحقق آرزوهای دست نیافتنی و….
واقعیت اما آن است که اگر از وعدههای نامزدهای نمایندگی در سطح انجام تغییرات و اصلاحات روبنایی نظیر آسفالت کردن خیابان و جاده و گازکشی و آبرسانی و نصب دکل برق و تکمیل فلان طرح بلاتکلیف چند ساله و وعده استخدام دوستان و آشنایان رایدهندگان و… بگذریم که تا حدی و با اما و اگرهایی شدنی است، اما انجام تحولات واقعی در کسب و کار و معیشت مردم همچون کاهش تورمهای سنگین و خردکننده چند سال اخیر یا ایجاد اشتغال مناسب تامینکننده حداقلهای یک زندگی متعارف و بهبود آموزش و بهداشت و کاهش فقر و تبعیض و نابرابری و… نیازمند الزاماتی است که کمتر نشانههایی از آن را در رویکرد و عملکرد دولت و مجلس فعلی و جریانات سیاسی حامی آنها میتوان یافت و آنچه قابل مشاهده است متاسفانه اصرار به ندیدن واقعیات و دلخوش کردن به تصورات و عدم فهم و شناخت ریشههای مسائل و مشکلات حاد و ابرچالشهاست.
مثلا در همین دو- سه روز اخیر آقای خاندوزی از موضع وزیر اقتصاد برای چندمین بار بر این موضع خود پای فشرد که «نرخ ارز بازار آزاد را به رسمیت نمیشناسیم.» (تسنیم- ۱۲/۵) گویی با به رسمیت نشناختن نرخ ارز از سوی ایشان و وزارت متبوع شان، این نرخ محو میشود و مثلا التهاب بازارها و نوسانات آن و تبدیل داراییها و پس انداز مردم به همین نرخ ارز غیر رسمی تخفیف پیدا میکند و قیمت کالاهای مرتبط با این مولفه حیاتی اقتصادی کاهش مییابد و ثبات و امنیت بیشتری در زندگی و کار و کسب مردم ایجاد میشود و…. مردم خوب به خاطر دارند سخنان وزرای اقتصاد و روسای بانک مرکزی طی همین یک دهه اخیر را که منکر بازار آزاد ارز بودند و قیمتهای ۱۲۲۶ تومان و ۴۲۰۰ تمان را برای ارز تعیین میکردند، اما ارز در بازار آزاد کار خود را میکرد و دماسنج واقعی اقتصاد بود و نتیجه انکارها و تکذیبهای مقامات، فقط فسادهای عجیب و تاریخی بود که از شکاف چند نرخی بودن ارز سر بر میآورد، از قضیه بابک زنجانی که پس از یک دهه، خبر بازگشت داراییهای وی (البته با ابهامات بسیار در چگونگی این نقل و انتقال ارزی دو- سه میلیارد دلاری) منتشر شده است تا همین فساد چای دبش و هزاران میلیارد تومان رانت ارزی آن.
هم اینک مگر نه آنست که به غیر نرخ بازار آزاد، حداقل سه نرخ ۴۲۰۰ و ۲۸۵۰ و ۴۰ و هفت هشت هزار تومانی وجود دارد. خوب کدامیک از این نرخها، ارزش واقعی دلار است؟! همین سردرگمی ارزی چندی پیش خود را در اظهارات رییس سازمان برنامه و بودجه بازتاب داد که از جایگاه نوزدهمی کشورمان بر اساس شاخص قدرت خرید خبر داد که بحثهای بسیاری را برانگیخت. اینکه این رتبهبندی بر اساس کدام نرخ ارز و در کدام فرمول انجام شده که تصوری چنین گمراهکننده را ساخته است؟! جایگاهی که با محاسبات و فرمولهای منطقی (تولید ناخالص داخلی سرانه) تا رده ۸۶ جهان سقوط میکند.
اگر به واقع قرار است از حضور مردم در انتخابات چند روز آتی ثمرهای حاصل و روزنهای برای حل سختیهای زندگی این روزهای جامعه گشوده شود، لازم است نظام حکمرانی اعم از دولت و مجلس و… بهجای جنگ و ستیز با واقعیات و نفی آنها در پی فهم آنها باشند و صادقانه بپذیرند حل مسائل و مشکلات و ابرچالشهای دامنگیر جز با خرد و دانش و بهکارگیری افراد و نیروهای شایسته و مشارکت واقعی جامعه و خرد جمعی در قالب احزاب و نهادهای مدنی شناسنامهدار امکانپذیر نیست.اینکه با تمدید حضور نام کشورمان در فهرست سیاه افایتیاف و تداوم تحریمهای بینالمللی و عدم گشایشهای واقعی در رفع نا آزادیها و ارتقای حقوق اقتصادی و شهروندی مردم، تصور کنیم با وعده و وعیدهای ریز و درشت نامزدهای فعلی و نمایندگان آتی میتوانیم روزنهگشایی و از بحرانهای فعلی گذر کنیم، سخت در اشتباهیم.