در هفته گذشته برخی نمادها به دلیل عدم شفافیت و رعایت قانون از تابلوی اصلی خارج و به تابلوی فرعی نقل مکان کردند، این سیگنال تغییر تابلو منجر به فشار فروش شد، در حالی که منافعی هم دارد.
به گزارش اهام ایران، تغییر تابلو برخی نمادهای بورسی و انتقال آنها به تابلوی فرعی به نظر سه نکته ویژه و مهم را در پیش داشت که باید به آن توجه کرد؛ نکته اصلی که به نظر بازار باید از آن به عنوان یک اتفاق خاص یاد کند این است که تابلوی اصلی بازار یکدستتر شده است. در واقع قابلیت تغییر دامنه نوسان، تغییر حجم مبنا و اتفاقات دیگر در این تابلو فراهم شده است. رویداد کنونی یک دست کردن تابلویی بود که مدتها این شرکتها در آن نقش شرکتهای نامتقارن را ایفا میکردند و با رفتن آنها به تابلوی دیگر احتمال تصمیمات معاملاتی برای بازار زیادتر شده است.
سازمان بورس به عنوان نهاد ناظر به شرکتها این هشدار را میدهد که باید به یک سلسله عوامل و استانداردها پایبند باشند اعم از گزارشدهی، نداشتن زیان و موارد دیگر و این موضوع به نام نماد ارتباط ندارد.
نکته دیگر که بعد آن طرف ماجراست این است که اتفاقا سازمان بورس به عنوان نهاد ناظر به شرکتها این هشدار را میدهد که باید به یک سلسله عوامل و استانداردها پایبند باشند اعم از گزارشدهی، نداشتن زیان و موارد دیگر و این موضوع به نام نماد ارتباط ندارد. این یک تلنگر بزرگ برای سیاستگذار است که باید حواسش جمع باشد که نباید نقاط تاریک شرکت های بورسی را نادیده بگیرد.
البته بعد از این موضوع به نظر استارت برنامه تجدید ارزیابی برای کاهش این زیان و ماندن در تابلوهای فعلی و ارتقا به تابلوهای بالاتر مهمترین چیزیست که حالا باید درخواست سهامداران از مدیران شرکتها باشد به نظر رعایت یک سلسله دستورالعملها برای شرکتهای بزرگ بازار الزامی است. اینکه در فضای گزارش دهی نظم و انضباط وجود داشته باشد و در ارائه گزارش برای سهامداران و موارد دیگر تمام دستورالعمل ها رعایت شود یک الزام برای نمادهای بورسی است.
بنابراین ابتدا باید مدیران شرکتهای متخلف جریمه شوند و نه سهامداران، زیرا زمانی که نمادی به تابلوی پایین تر افت می کند ابتدا ارزش سهام آن افت می کند و این بیش از آنکه به زیان مدیران شرکت شود نوعی تنبیه سهامداران آن شرکت هاست.
در جمعبندی این دو نکته به نظر بد نیست سازمان بورس روی بحث حد تضمین اعتباری در نمادهای اصلی و تابلوی اول تجدید نظر کرده و فضای متفاوتی را برای آنها به وجود آورد تا تشویقی برای سهامداران آنها باشد.
تاثیر منفی عدم شفافیت و ضعف عملکرد برای سهامداران
نکته دیگر اینکه برای نجات بازار به تصمیمات مهمتر و حیاتیتری احتیاج است، زیرا آخر هفته گذشته همین رویدادی مزید بر علت شده بود که بازار در عین ارزندگی انگیزه کافی برای حرکت و رشد نداشته باشد و فعلاً در مسیر سرخ و سرد فعلی در جا بزند، گرچه برخی فعالان بازار معتقدند فشار فروش ناشی از زهر خبر ادامه نرخ ۳۰ درصدی اوراق خاص بود.
نرخ سود ۳۰ درصد هم از بعد روانی و هم از بعد عملیاتی جریان پول را با چالش مواجه کرده است. شدت گرفتن خروج پول از بازار و صندوقهای درآمد ثابت، افزایش عرضه سهام در بازار را در پیش داشته و به طور کلی کار بازار برای هدایت جریان پول به سمت سهمهایبزرگ و بنیادی را بسیار سخت و دشوار کرده است
در حال حاضر بسیاری از مولفههای حرکت در دل بازار ما وجود دارد اما در وزنکشی اتفاقات و رویدادها هنوز عوامل منفی نقش بیشتر و موثرتری دارند برای یک مسیر رشد همیشه دو چیز نیاز است یک جریان ارزندگی و دو جریان پول خواهد بود. در فضای فعلی همچون افت نمادها به دلیل عدم شفافیت و نیز ضعف عملکرد به تابلوی پایین تر افت کرده و دوم اینکه دولت با تصمیمات ریز و درشت خود همچون نرخ ۳۰ درصدی اوراق به طور کلی انگیزه جریان پول برای ورود به بازار را کور کرده و راهی جز تردید پیش روی سهامداران نگذاشته است.
نرخ سود ۳۰ درصد هم از بعد روانی و هم از بعد عملیاتی جریان پول را با چالش مواجه کرده است. شدت گرفتن خروج پول از بازار و صندوقهای درآمد ثابت، افزایش عرضه سهام در بازار را در پیش داشته و به طور کلی کار بازار برای هدایت جریان پول به سمت سهمهایبزرگ و بنیادی بازار را بسیار سخت و دشوار کرده است. در این فضا و در این شرایط از بازار انتظاری نیست در عین حال ارزندگی در نمادها نمایان است. چراکه برخی شرکتهای بزرگ و همچنین سیاست تعدیل نرخ دلار نیما کمی امیدواری به سال بعد را بیشتر کرده است.