به گزارش آهام ایران؛ پس از سالها آزمون وخطا سیاستگذاری صنعتی پس از سه دهه مجددا به کانون توجه بسیاری از کشورهای پیشرفته و در حال توسعه جهان بازگشته و در دستور کار آنها قرار گرفته است. بر اساس مقاله منتشر شده از ها جون چانگ در مجله اقتصاد کمبریج، تاریخچه مباحث مربوط به سیاست صنعتی به چهار دوره لزوم دفاع از «صنعت نوپا»، غلبه بر «مسائل بین بخشی»، لزوم «کارهای جامع» و «تبدیل سیاستگذاری صنعتی به جریان اصلی و محدودیتهای آن» تقسیم میشود. چرا که امروزه حتی اقتصاددانان جریان اصلی نیز با استدلالهایی همچون «آثار خارجی اطلاعات» و «کافی نبودن مزیت نسبی»، بر ضرورت اتخاذ سیاست صنعتی اذعان دارند.
پس از بحث بسیار داغ بین اواخر دهه ۱۹۷۰ و اواسط دهه ۱۹۸۰، که متاثر از موفقیت تجارب سیاستگذاری صنعتی ژاپن و دیگر کشورهای آسیای شرقی بود، بحث درباره سیاستگذاری صنعتی گرفتار سه دهه غفلت شد. با وجود این، به شکلی غیرمنتظره اکنون سیاستگذاری صنعتی هم در دنیای آکادمیک و هم در جهان واقعی به مدار توجه بازگشته است.
قتصادهای نفتی خلیج فارس شروع به بحث درباره سیاستگذاری صنعتی به عنوان ابزاری برای ایجاد تنوع در اقتصاد خود کردهاند و حتی در اقتصادهای آفریقایی، سیاست صنعتی به عنوان ابزاری برای رهایی از فقر معرفی شده است. در حوزه دانشگاهی، اقتصاددانان برجسته جریان اصلی، از جمله دنی رودریک و جاستین لین، آشکارا از سیاست صنعتی طرفداری کردهاند اما عمدتاً خود را به طور مؤکد از سیاستگذاری صنعتی قدیمی، به ویژه حمایت تعرفهای، مبرا میدارند.
علیرغم آنکه اصطلاح سیاست صنعتی تا دوره پس از جنگ جهانی دوم کاربرد گستردهای نداشت، اما سیاستگذاری صنعتی همواره یکی از مهمترین مجادلات اقتصادی بوده است.
حمایت از صنعت نوپا، اولین گام سیاستگذاری صنعتی
نظریه لزوم حمایت از صنعت نوپا توسط الکساندر همیلتون، اولین وزیر خزانهداری آمریکا توسعه یافت. این نظریه مبتنی بر یک بینش نسبتاً ساده اما در عین حال قدرتمند است که بر اساس آن کشوری که به دنبال جبران عقب ماندگیها است، نیازمند حفاظت از صنایع جوان خود در برابر رقابت با تولیدکنندگان برتر خارجی است.
تقابل اقتصاددانان جریان اصلی با نظریه پردازان سیاست صنعتی
مرحله دوم مباحث مربوط به سیاست صنعتی از اوایل تا میانههای قرن بیستم با بحث در مورد صنعتیسازی شوروی آغاز شد. این مرحله اغلب در سطح سیستمی، به خصوص حول مواضع آن در مورد ایجاد و انتقال مازاد از بخش کشاورزی به بخش صنعت شکل گرفت.
اقتصاددانان جریان اصلی «نئوکلاسیک»، نظریه پردازان مرحله دوم را به دلیل بدبینی بیش از حد ایشان نسبت به تجارت بینالمللی، به ویژه تأکید بر جایگزینی واردات، توسعه صنعت تولید کالاهای سرمایهای و توسعه همزمان بخشهای تولیدکننده کالاهای نهایی و بخشهایی که کالاهای سرمایهای و نهادههای واسطهای را برای آنها تأمین میکنند، متهم به انتشار توصیههای گمراه کننده کردند.
توجه بیش از پیش نظریه پردازان به رقابت شرکتهای داخلی و مسائل اجرایی
در مرحله سوم بحثهای مربوط به سیاستگذاری صنعتی که در اواخر دهه ۱۹۷۰ آغاز شد بحث داغی در آمریکا بین کسانی که استدلال میکردند آمریکا باید از سیاست صنعتی به سبک ژاپنی و به منظور توقف افول صنعتی خود استفاده کند و کسانی که استدلال کردند چنین سیاستی دلیل تفوق صنعتی ژاپن نبوده و یا اعمال آن نمیتواند به آمریکا تسری داده شود، شکل گرفت. در دهه ۱۹۸۰، سیاستهای صنعتی سایر اقتصادهای توسعه یافته نیز مورد بحث قرار گرفت.
همچنین در این دوره تجارب سیاستگذاری صنعتی و اثر آن بر موفقیتهای اقتصادی در اقتصادهای کمتر توسعه یافته شرق آسیا، یعنی کره جنوبی و تایوان نیز مورد بررسی دقیق قرار گرفت.
سیاست صنعتی در سالهای اخیر مورد توجه بسیاری از کشورها در سراسر جهان قرار گرفته است. یافتههای مطرح شده در جدیدترین بررسیها نشان میدهد که کشورهای با درآمد سرانه بالاتر، بیشترین کاربران این سیاستها در یک دهه اخیر بودهاند.