به گزارش آهام ایران؛ در دهههای اخیر، تغییر قابلتوجهی در ساختار اقتصاد جهانی به سمت زنجیرههای ارزش جهانی (GVC) رخ داده است که اکنون بخش قابلتوجهی از تجارت و تولید بینالمللی را تشکیل میدهند. در حال حاضر، تقریبا ۷۰درصد تجارت جهانی شامل تراکنشهای متنوع در زنجیرههای ارزش جهانی است که در سراسر کشورها گسترده شده است.
این تراکنشها خدمات، مواد اولیه و همچنین قطعات و نهادههای میانی تولید را شامل میشود. این عناصر زنجیره ارزش جهانی از مرزهای مختلفی با فناوری، مقررات، استاندارد، حکمرانی و نیز فرهنگها و آداب گوناگونی عبور میکنند و در مسیر آنها صیقل خورده و شکل میگیرند و در نهایت به کالاها و خدمات نهایی تبدیل میشوند که به دست مصرفکنندگان سراسر جهان میرسند.
افزایش تفکیک مراحل تولید در مکانهای مختلف جغرافیایی تنها با آزادسازی تجاری در دهههای پس از جنگجهانی دوم و ایجاد معاهدات و سازمانهای بینالمللی میسر شده است. کاهش تعرفههای گمرکی، آسانسازی موانع غیرتعرفهای، هماهنگسازی و به رسمیت شناختن استانداردهای کالایی اتخاذشده توسط نهادهای حکمرانی دولتی و بین دولتی گوناگون در سراسر جهان، تبادل نهادههای میانی تولید را آسانتر از پیش کرده است. در سال ۱۹۵۱، ششکشور بلژیک، آلمان، فرانسه، ایتالیا، لوکزامبورگ و هلند جامعه زغالسنگ و فولاد اروپا را در جهت تسهیل زنجیره ارزش تولید منطقهای و بازسازی اروپای پس از جنگ تاسیس کردند. بعدها در سال ۱۹۵۷، جامعه اقتصادی اروپا و جامعه انرژی اتمی اروپا را بنا نهادند. امروز، بازار واحد اتحادیه اروپا با ۲۷کشور عضو، نمونهای بارز در تجارت آزاد بینالملل و تفکیک مراحل تولید در کشورهای مختلف است.
بهمنظور حداکثر کردن سود تولید، مراحل تولید در طول زنجیره ارزش از صنایع بالادستی تا صنایع پاییندستی نزدیک به مصرفکننده را میتوان در کشورهای مختلف تفکیک کرد. عوامل مختلفی را میتوان برای افزایش سود در فرآیند تفکیک جغرافیایی و ادغام عمودی در زنجیره ارزش نام برد. مزیت مقیاس تولید بخشهایی از تولید نظیر نهادههای میانی میتواند یکی از عوامل تفکیک جغرافیایی در مناطقی با هزینه عوامل تولید پایین باشد. کاهش هزینه حملونقل و تراکنش بین صنایع بالادستی و پاییندستی در کشورهای مختلف نیز عامل بسیار تاثیرگذار دیگری است. بهمنظور آغاز چنین فرآیندی باید هزینه تجارت بین کشورها را کاهش داد. با رفع موانع تجاری و کاهش هزینه تجارت بین صنایع در کشورهای مختلف میتوان هزینههای مراحل تولید را به بهترین نحو در کشورهای مختف بهینه کرد.
این امر سبب کاهش هزینههای تولید در بازارهای تحت فرمان قراردادهای تجارت ترجیحی، اتحادیههای گمرکی یا بازار واحدی مانند اتحادیه اروپا شده و به توسعه چشمگیر بنگاههای چندملیتی در دهههای گذشته انجامیده است. در نتیجه، فرآیند تفکیک مراحل تولید را میتوان با انگیزه کاهش هزینههای تولید در کشورهایی با مزیت نسبی در تولید قسمتی از آن مراحل تولید عملی کرد.