در عصر دیجیتال، رشد سریع دادهها و ظهور یادگیری ماشین تحول چشمگیری در تحقیقات اقتصادی ایجاد کرده است. یادگیری ماشین، با توانایی تحلیل دادههای بزرگ و غیرساختاریافته مانند متن و تصاویر، فرصتهای جدیدی برای پیشبینی و تحلیل فراهم میکند. تمرکز این روش، برخلاف اقتصادسنجی که بر روابط علی تمرکز دارد، بیشتر به پیشبینی دقیق معطوف است. با این حال، چالشهایی مانند کیفیت پایین دادههای اقتصادی، نیاز به شفافیت الگوریتمها و مسائل نظارتی در استفاده از روشهای یادگیری ماشین وجود دارد. استفاده بهینه از این فناوری نیازمند تطبیق روشها، توسعه ابزارهای جدید و توجه به مسائل اخلاقی و نظارتی برای بهرهگیری از پتانسیل کامل آن است.
به گزارش اهام ایران، در سالهای اخیر، تولید دادهها به شکل شگفتآوری افزایش یافته است. برای نمونه، مابین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵، مقدار دادههای تولیدشده از مجموع دادههای تاریخ بشریت بیشتر بود و تا سال۲۰۲۰ حجم دادهها به ۴۴زتابایت رسید که معادل ۴۴تریلیون گیگابایت است. این رشد عظیم عمدتا بهدلیل دیجیتالی شدن فعالیتهای انسانی است. فناوریهای جدید این امکان را فراهم کردهاند که فعالیتهای روزمره بهطور مداوم ثبت و ذخیره شوند. بهعنوان مثال، پیامها و تصاویر اکنون بهطور معمول از طریق ایمیل یا رسانههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشوند و در سرورها ذخیره میشوند. دادههای دیجیتالی مرتبط با اقتصاد، از جمله اطلاعات خریدهای مصرفکنندگان، تاریخچه قیمت محصولات و سوابق اداری، نقش چشمگیری در تغییر تحقیقات اقتصادی داشتهاند. این دادهها، همراه با پیشرفتهای تکنولوژیک، فرصتهای تازهای را برای پژوهشگران ایجاد کردهاند که از طریق روشهای مدرن، همچون یادگیری ماشین تحلیلهای دقیقتری ارائه دهند.
نقش یادگیری ماشینی در تحلیل دادههای اقتصادی
همزمان با افزایش حجم دادهها، یادگیری ماشینی بهعنوان ابزاری پیشرفته برای تحلیل این دادهها ظهور کرده است. این روش که در دهه گذشته توسعه چشمگیری یافته است، به هوش مصنوعی کمک کرده تا در حل مشکلات پیچیده، از جمله تحلیل دادههای بزرگ، به موفقیت دست یابد. یادگیری ماشینی بهدلیل قابلیتهایی که دارد، توجه بسیاری از حوزههای علمی، از جمله اقتصاد را به خود جلب کرده است. یکی از چالشهای اساسی در اقتصاد، تحلیل دادههای پیچیده و یافتن روابط معنادار در میان انبوه اطلاعات است. یادگیری ماشینی این امکان را فراهم کرده است که از دادههای غیرسنتی، مانند متن، تصاویر و نمایههای جستوجو، اطلاعات ارزشمندی استخراج شود. این قابلیت، علاوه بر سادهسازی تحلیل دادههای پیچیده، فرصتهای جدیدی را برای سیاستگذاران و محققان اقتصادی ایجاد کرده است.
تفاوتهای بنیادین بین یادگیری ماشینی و اقتصادسنجی
یادگیری ماشینی و اقتصادسنجی بهرغم شباهتهای ظاهری، تفاوتهای بنیادی دارند. درحالیکه اقتصادسنجی بیشتر بر استنتاج علّی و مدلسازی پارامتری تمرکز دارد، یادگیری ماشینی عمدتا بر دقت پیشبینی و استفاده از الگوریتمهای کارآمد تاکید دارد. یکی از ویژگیهای اصلی اقتصادسنجی تاکید بر مدلسازی تئوریک است. اقتصاددانان معمولا با استفاده از مدلهای ریاضی، سعی در کشف رابطه میان متغیرها دارند و نتایج حاصل از این مدلها را برای انجام آزمونهای فرضیه استفاده میکنند. در مقابل، یادگیری ماشینی به دنبال یافتن الگوریتمهایی است که بدون توجه به مدل تئوریک دادهها، عملکرد بالایی در پیشبینی داشته باشند.
قابلیتهای یادگیری ماشینی در تحلیل دادههای غیرساختاریافته
یکی از بزرگترین مزایای یادگیری ماشینی، توانایی آن در کار با دادههای غیرساختاریافته است. دادههای سنتی اقتصادسنجی معمولا بهصورت جدولهای مستطیلی با ردیفها و ستونهایی مشخص هستند که هر ردیف نمایانگر یک مشاهده و هر ستون یک متغیر است. اما دادههای دیجیتال جدید، مانند متنهای منتشرشده در رسانههای اجتماعی، تصاویر ماهوارهای و دادههای جستوجوی وب، اغلب ساختار مشخصی ندارند. این دادهها حاوی اطلاعات ارزشمندی درباره رفتار مصرفکنندگان، روندهای بازار و سایر موضوعات اقتصادی هستند؛ اما تحلیل آنها با روشهای سنتی دشوار است.
برای مثال، تحلیل نظرات مصرفکنندگان در رسانههای اجتماعی میتواند اطلاعاتی درباره کیفیت محصولات یا سطح رضایت مشتریان ارائه دهد. همچنین تصاویر ماهوارهای از زمینهای کشاورزی میتوانند برای پیشبینی عملکرد محصولات کشاورزی و تاثیر آن بر قیمتها استفاده شوند. یادگیری ماشینی میتواند این دادههای خام و غیرساختاریافته را به اطلاعات قابلتحلیل تبدیل کند. ابزارهایی مانند پردازش زبان طبیعی (NLP) برای تحلیل متن و بینایی کامپیوتری برای تحلیل تصاویر، نمونههایی از قابلیتهای یادگیری ماشینی هستند که بهطور گستردهای در اقتصاد استفاده میشوند.
چالشهای استفاده از یادگیری ماشینی در اقتصاد
بهرغم مزایای یادگیری ماشینی، این روش چالشهای خاصی را برای اقتصاد ایجاد میکند. یکی از این چالشها، محدودیت دادههای اقتصادی است. بسیاری از الگوریتمهای یادگیری ماشینی برای کار با مجموعه دادههای بزرگ طراحی شدهاند، درحالیکه دادههای اقتصادی گاهی کوچک و پراکندهاند. علاوه بر این، دادههای اقتصادی اغلب دارای کیفیت و دقت متفاوتی هستند و ممکن است حاوی نویز یا دادههای ناقص باشند. بنابراین، تطبیق الگوریتمهای یادگیری ماشینی با این شرایط نیازمند تغییرات و توسعه روشهای جدید است. یکی دیگر از چالشها، عدم توجه به علیت در بسیاری از الگوریتمهای یادگیری ماشینی است. اقتصاددانان اغلب به دنبال درک رابطه علّی بین متغیرها هستند؛ درحالیکه یادگیری ماشینی بر پیشبینی تمرکز دارد. برای مثال، الگوریتمی ممکن است پیشبینی کند که افزایش تبلیغات فروش یک محصول را افزایش میدهد؛ اما این رابطه ممکن است ناشی از یک عامل سوم مانند تغییرات فصلی باشد. بنابراین اقتصاددانان باید از ابزارهایی استفاده کنند که بتوانند روابط علّی را تحلیل کنند و به این ترتیب نتایج دقیقتر و قابلاعتمادتر ارائه دهند.
پیامدهای سیاستگذاری و مسائل نظارتی
استفاده از یادگیری ماشینی در اقتصاد پیامدهای مهمی برای سیاستگذاری و مسائل نظارتی دارد. بهعنوان مثال، شرکتها میتوانند با استفاده از الگوریتمهای پیشرفته قیمتگذاری، قیمتها را بر اساس ویژگیهای فردی مشتریان تنظیم کنند. این نوع قیمتگذاری میتواند به تبعیض قیمتی منجر شود که ممکن است بر مازاد مصرفکننده تاثیر منفی داشته باشد. از سوی دیگر، الگوریتمهای قیمتگذاری ممکن است به شرکتها اجازه دهند تا تنوع کالاهای تولیدی را افزایش دهند یا به بهرهوری بیشتری دست یابند. علاوه بر این، استفاده از این الگوریتمها میتواند خطر تبانی ضمنی بین شرکتها را افزایش دهد؛ زیرا الگوریتمها میتوانند قیمتها را بهطور خودکار با قیمتهای رقبا هماهنگ کنند.
موضوع دیگری که در این زمینه اهمیت دارد، شفافیت الگوریتمها است. شرکتها بهطور فزایندهای از الگوریتمهای یادگیری ماشینی برای تصمیمگیریهای مهم استفاده میکنند؛ اما مصرفکنندگان و حتی قانونگذاران ممکن است از نحوه عملکرد این الگوریتمها اطلاع کافی نداشته باشند. برای مثال، در صنعت مالی، الگوریتمهای یادگیری ماشینی برای تصمیمگیری درباره اعطای وام به مشتریان استفاده میشوند. این الگوریتمها ممکن است ویژگیهایی مانند سابقه اعتباری یا میزان درآمد را بهعنوان عوامل اصلی در نظر بگیرند؛ اما مصرفکنندگان ممکن است از این معیارها آگاه نباشند. برای تضمین انصاف و شفافیت، رگولاتورها باید بر عملکرد این الگوریتمها نظارت داشته باشند.
پتانسیلها و چالشهای یادگیری ماشینی در اقتصاد
در مجموع، یادگیری ماشینی ظرفیت عظیمی برای تغییر تحقیقات اقتصادی و سیاستگذاری دارد. این روش به اقتصاددانان امکان میدهد تا از دادههای بزرگ و پیچیده استفاده کنند و تحلیلهای دقیقتری ارائه دهند. با این حال، استفاده از یادگیری ماشینی نیازمند درک عمیقتر از الگوریتمها، تطبیق روشها با ویژگیهای دادههای اقتصادی و حل مسائل نظارتی و اخلاقی است. برای مثال، قوانین جدیدی باید برای تسهیل دسترسی به دادههای دیجیتال وضع شود تا از انحصار شرکتهای خصوصی جلوگیری شود. همچنین، توسعه ابزارهای جدید که بتوانند هم دقت پیشبینی و هم تحلیل روابط علّی را ارائه دهند، کلیدی است. محققان و سیاستگذاران باید به این نکته توجه داشته باشند که یادگیری ماشینی یک ابزار مکمل است و نمیتواند بهتنهایی جایگزین تحلیلهای سنتی اقتصادسنجی شود. در نهایت، آموزش و آگاهیبخشی در زمینه استفاده از این ابزارها میتواند به بهرهبرداری بهتر از ظرفیتهای یادگیری ماشینی در خدمت اقتصاد و جامعه کمک کند.
منبع؛ دنیای اقتصاد